2024-03-28T21:58:38Z
https://jcep.ut.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=10890
مطالعات اوراسیای مرکزی
Cent Eurasia Stud
2008-0867
2008-0867
1400
14
1
تحلیل مقایسهای الگوی رقابت ایالات متحد و فدراسیون روسیه در اوراسیای مرکزی (2020-2000)
سید جواد
امام جمعه زاده
مهناز
گودرزی
قاسم
رحیمی چسلی
با توجه به تغییر و تحولهایی که در سالها و دهههای اخیر در هرم قدرت جهانی پدید آمده است، فرهنگ راهبردی مؤلفۀ بنیادینِ مهمی است که در مناظرۀ چهارم روابط بینالملل با تأثیرگذاری بر نوع نگرش دولتمردان کشورهای مؤثر در عرصۀ سیاست بینالملل، همپای مؤلفههای مادی قدرت در شکلدهی به کُنش راهبردی کشورها در عرصۀ سیاست و روابط بینالملل پیش رفته است. با توجه به این انگارۀ بنیادین که فرهنگ راهبردی میتواند نوع کنشگری ایالات متحد و فدراسیون روسیه در حوزۀ راهبردی اوراسیای مرکزی در فضای پساشوروی بهعنوان یکی از مهمترین مناطق ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک جهان را تجزیه و تحلیل کند، با رویکردی توصیفی ـ تحلیلی و با بهرهگیری از مفروضهای نظری فرهنگ راهبردی در پی پاسخ به این پرسش هستیم: در دو دهۀ اخیر فرهنگ راهبردی و مؤلفههایِ برخاسته از آن چه تأثیرهایی بر اقدامهای فدراسیون روسیه و ایالات متحد در حوزۀ اوراسیای مرکزی برجای نهاده است؟ در پاسخ این فرضیه مطرح میشود که فرهنگ راهبردی بهمثابۀ عامل و پیشرانِ مؤثر بر مجموعۀ اقدامهای فدراسیون روسیه در فضای پساشوروی شامل مؤلفههایی مانند توسعهطلبی راهبردی، گسترش هویت اسلاو ـ ارتودکس و گفتمان ملیگرایی روسی و تثبیت قدرت ملی در محیط ژئوپلیتیک است. در مقابل، ایالات متحد برای ترویج فرهنگ لیبرال ـ دموکراسی، تثبیت موقعیت ابرقدرتی و ایجاد موازنهگرایی منطقهای، فرهنگ راهبردیِ خاصی را در این حوزۀ قدرتآفرین و چالشزا برای خود ترسیم کرده است.
اوراسیای مرکزی
ایالات متحد
سیاست خارجی
فدراسیون روسیه
فرهنگ راهبردی
2021
08
23
1
25
https://jcep.ut.ac.ir/article_83520_1ff50f4d8fe770227ebbc31e5a0d6f3d.pdf
مطالعات اوراسیای مرکزی
Cent Eurasia Stud
2008-0867
2008-0867
1400
14
1
در جستوجوی هویت: نقش «خود» و «دیگری» در شکلگیری رفتار سیاست خارجی روسیه
آرمینا
آرم
کیهان
برزگر
از نظر بیشتر پژوهشگران روابط بینالملل رقابتهای ژئوپلیتیکی و مسائل سیاسی و امنیتی در سطحهای سیاست منطقهای و جهانی و همچنین مسائل سیاست داخلی روسیه در سالهای اخیر، عناصر اصلی شکلدهندۀ روابط روسیه با ایالات متحد در دهههای گذشته بوده است. در این نوشتار ضمن پذیرش دیدگاههای غالب، به عنصر تأثیرگذار دیگری در شکلدهی به روابط این دو بازیگر، بهویژه در یک دهه اخیر اشاره میکنیم. همچنین میکوشیم ادبیات موجود در این زمینه را تا حد امکان گسترش دهیم. دغدغۀ ما در این پرسش تجلی مییابد که ایالات متحد چه نقشی در جایگاه «دیگری»، شکلگیری هویت ملی و رفتار سیاست خارجی تهاجمی روسیه در نظام بینالملل در حال گذار ایفا میکند؟ در پاسخ، این فرضیه را به آزمون میگذاریم که روسیه با بازتعریف جایگاهش بهعنوان «قدرت بزرگ» در نظام بینالمللِ در حال گذار در پی مقابله با اقدامهای «دگر» مشخص این کشور یعنی ایالات متحد و شناسایی جایگاهش است. بهنظر میرسد رویکرد تهاجمی سیاست خارجی روسیه بهویژه در دوران پوتین ریشه در همین سیاست دارد. براساس یافتهها، ایالات متحد بهعنوان «دگر» تاریخی، با برداشتی نادرست از فروپاشی اتحاد شوروی منافع و نقش تاریخی روسیه بهعنوان بازیگری مهم در نظام بینالمللی را در نظر نگرفت؛ در حالی که شناسایی جایگاه قدرت بزرگ روسیه اهمیت ویژهای برای هویت ملی آن کشور دارد. ادراک روسیه از خود، تصویر یک قدرت بزرگ است. این چشمانداز، شامل تمایل روسیه به مشارکت در تصمیمگیری در مورد مسائل جهانی و داشتن حوزۀ نفوذ است. روش تجزیه و تحلیل مدعای مطرحشده در این نوشتار کیفی و ابزار گردآوری دادهها، منابع کتابخانهای و اینترنتی است.
خود
دیگری
روسیه
سیاست خارجی
هویت ملی
2021
08
23
27
49
https://jcep.ut.ac.ir/article_83529_fadefa5c765ca3c880ad63aabb75f2fa.pdf
مطالعات اوراسیای مرکزی
Cent Eurasia Stud
2008-0867
2008-0867
1400
14
1
تقابل روسیه با آمریکا در منطقۀ غرب آسیا و شمال آفریقا برپایۀ آیین جنگ هیبریدی گراسیمف (مطالعة موردی: سوریه و لیبی)
محمدصادق
کوشکی
تورج
افشاری بدرلو
احمد
بروایه
آیین جنگ هیبریدی گراسیمف که اولین بار والری گراسیمف مطرح کرد، مبتنی بر دوراندیشی است. این آیین بر استفادۀ ترکیبی از مؤلفههای قدرت سخت و نرم تأکید میکند و به رهبران روسیه گوشزد میکند که بهعلت تغییر ماهیت تهدیدها، بهرهمندی از تاکتیکهای جنگ ترکیبی، برای ورود روسیه به عرصۀ نبردهای مدرن و مقابلۀ مؤثر با دشمنان این کشور اجتنابناپذیر است. از سوی دیگر، منطقۀ غرب آسیا و شمالآفریقا نیز بهدلیلهای متعدد از دوران اتحاد شوروی، در نظر مسکو از اهمیت و جایگاه خاصی برخوردار بوده است، بنابراین کرملین آیین جنگ هیبریدی گراسیمف را ابزاری کارامد برای مقابله با نفوذ و قدرت آمریکا و بازگرداندن جایگاه خود در این منطقه یافت. به باور روسها گسترش دامنۀ حضور و نفوذ آنان در منطقۀ راهبردی غرب آسیا و شمال آفریقا میتواند عنصری اثرگذار در راستای دستیابی آنان به جایگاه یک قدرت بزرگ جهانی باشد. چگونگی بهرهمندی روسیه از اصول جنگ هیبریدی گراسیمف با هدف تقابل با آمریکا در منطقۀ غرب آسیا و شمال آفریقا پرسشی است که مطرح میشود. یافتههای این نوشتار به شیوۀ اسنادی و کتابخانهای و روش پردازش مبتنی بر توصیف دادهها و تبیین آنها براساس چارچوب مفهومی نوشتار، بیان میکند که روسیه بنابر آموزههای آیین گراسیمف، در پی بهکاربستن آمیختهای از مؤلفههای قدرت سخت و نرم برای مقابله با نفوذ آمریکا در غرب آسیا و شمال آفریقا و در مقابل گسترش دامنۀ حضور و نفوذ خود در این منطقه است.
آمریکا
جنگ هیبریدی
روسیه
شمال آفریقا
غرب آسیا
گراسیمف
2021
08
23
51
73
https://jcep.ut.ac.ir/article_83530_fada7a423a2b9524d9ffafec46113204.pdf
مطالعات اوراسیای مرکزی
Cent Eurasia Stud
2008-0867
2008-0867
1400
14
1
ابتکار راه ابریشم و هژمونی چین در آسیای مرکزی
علی
کاوه
قاسم
ترابی
علیرضا
رضایی
در این نوشتار میخواهیم، هدفهای راهبردی و کلان چین از عملیاتیکردن ابتکار راه ابریشم را بررسی کنیم. با توجه به این هدف، این پرسش مطرح است که ابتکار راه ابریشم چگونه به شکلگیری هژمونی چین در منطقۀ آسیای مرکزی کمک میکند؟ در پاسخ این فرضیه مطرح میشود که ابتکار راه ابریشم بهعنوان راهبرد کلان چین در بازی بزرگ جدید با آمریکا و روسیه از راه ایجاد تسلط اقتصادی و گسترش نفوذ سیاسی و امنیتی، به شکلگیری هژمونی چین در منطقۀ آسیای مرکزی کمک میکند. در سال 2013، رهبران چین ابتکار راه ابریشم را راهبرد کلان و محور اصلی سیاست داخلی و خارجی خود معرفی کردند. در این راهبرد، آسیای مرکزی با توجه به منابع غنی هیدروکربنی و موقعیت ویژۀ ژئواستراتژیک، ژئوپلیتیکی و ژئواکونومی اصلیترین منطقۀ هدف به شمار میرود. بر این اساس، چین میکوشد با قراردادهای اقتصادی، سیاسی و امنیتی در چارچوب ابتکار راه ابریشم، نقش و نفوذ خود در منطقۀ آسیای مرکزی را گسترش دهد و در عمل به هژمون منطقه تبدیل شود. نتایج این نوشتار نشان میدهد، چین در راستای ایجاد و تثبیت هژمونی منطقهای خود، ابتکار راه ابریشم را بهعنوان راهبرد کلان در اولویت خود قرار داده است و برای جلوگیری از ایجاد نگرانی قدرتهای بزرگ دیگر از جمله آمریکا و روسیه، سیاست خارجی محتاطانهای را در پیشگرفته است. روش پژوهش در این نوشتار روش کیفی، مبتنی بر ثبات هژمونیک با بهرهگیری از منابع اینترنتی و کتابخانهای است.
آسیای مرکزی
امنیت انرژی
راه ابریشم
تسلط اقتصادی
توسعۀ اقتصادی
نفوذ سیاسی و امنیتی
چین
2021
08
23
75
98
https://jcep.ut.ac.ir/article_83531_22f19ed235ce5809ee7514d6383f7471.pdf
مطالعات اوراسیای مرکزی
Cent Eurasia Stud
2008-0867
2008-0867
1400
14
1
عاملهای ظهور و تقویت اقتدارگرایی در آسیای مرکزی پساشوروی
ابوالفضل
جعفری
حمیدرضا
عزیزی
ظهور رفتار سیاسی اقتدارگرایی در قالب سیاستهای طایفهای در آسیای مرکزی پساشوروی که نزدیک بر یک سده کمونیسم بر آن حاکم بوده است، رفتاری نبود که سیاستمداران و دانشپژوهان این حوزه و منطقه آن را پیشبینی کرده باشند. اقتدارگرایی همواره رشد فزایندهای داشته است و در برخی از کشورهای آسیای مرکزی با شدت بیشتری نیز نهادینه شده و ماهیت رفتار سیاسی این واحدها را شکل داده است. در این نوشتار با روش توصیفی و با بهرهگیری از مفهوم اقتدارگرایی، تمرکز خود را بر واحدهای سیاسی آسیای مرکزی قرار دادهایم و میخواهیم ریشههای اقتدارگرایی فزاینده و تقویتشونده در کشورهای این حوزه را تحلیل کنیم. در اینجا این پرسش مطرح است که عاملهای ظهور و تقویت اقتدارگرایی در آسیای مرکزی پساشوروی چیست؟ در پاسخ، نشان میدهیم که عاملهای ظهور و تقویت اقتدارگرایی در آسیای مرکزی از دو دسته عاملهای داخلی و خارجی سرچشمه گرفتهاند. عاملهای داخلی خود به سه زیرمجموعۀ عاملهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی تقسیم میشوند و بر جامعهپذیری سیاسی حاکمان و شهروندان منطقه بهواسطۀ سلطۀ حکومت اقتدارگرای اتحاد شوروی تأکید میکند. عاملهای خارجی نیز به دو زیرمجموعۀ سطح ارتباطات خارجی و ماهیت ارتباطات خارجی تقسیم میشوند. برایند این عاملها نشان میدهند که رژیم اقتدارگرا با شدتهای متغیر، ماهیت سیاسی واحدهای آسیای مرکزی است و با وجود شباهتهای بسیار زیاد واحدهای این منطقه در زمینۀ عاملهای داخلی که سبب شده است آنها را اقتدارگرا بنامیم، عاملهای خارجی بهویژه ماهیت ارتباطات خارجی سبب ایجاد تفاوتهایی از نظر شدت اقتدارگرایی در میان آنها شده است.
آسیای مرکزی
اتحادیۀ اروپا
اقتدارگرایی
چین
دموکراسی
روابط خارجی
شوروی
2021
08
23
99
125
https://jcep.ut.ac.ir/article_83521_7437b82fa646fd0566332f3ea6cda737.pdf
مطالعات اوراسیای مرکزی
Cent Eurasia Stud
2008-0867
2008-0867
1400
14
1
ابتکار یک کمربند و یک راه؛ تقویت رقابت یا همکاری چین و روسیه در آسیای مرکزی در حوزۀ انرژی (2019-2014)
طیبه
واعظی
امید
خزائی
دههها انرژی بهویژه نفتوگاز از مهمترین عناصر رشد و توسعۀ اقتصادی کشورها و تبدیلشدن آنها به قدرت منطقهای و بینالمللی بوده است. بر همین اساس، همواره مناطق دارای انرژی و مسیرهای انتقال آن برای کشورهای واردکننده و صادرکننده اهمیت بسیار زیادی دارد. چین به این منابع برای تداوم و توسعۀ رشد اقتصادی خود بهشدت نیاز دارد. از اینرو، این کشور به مناطق دارای انرژی برای تأمین نیازهای توسعهای خود توجه کرده است و طرحهایی چون ابتکار یک کمربند و یک راه را برای دستیابی به منابع انرژی پایدار و امن در مناطق مختلف بهویژه منطقۀ آسیای مرکزی طرحریزی کرده است. این منطقه «خارج نزدیک» روسیه محسوب میشود و نسبت به نفوذ دیگر قدرتها به این منطقه و دستیابی به منابع انرژی آنها توجه و حساسیت دارد. در این نوشتار با روش توصیفی- تحلیلی، چگونگی تأثیر طرح «احیای جادۀ ابریشم» بر روابط چین و روسیه در آسیای مرکزی در حوزۀ انرژی در سالهای 2014 تا 2019 را بررسی میکنیم. براساس یافتههای این نوشتار، گسترش همکاریهای چین با کشورهای آسیای مرکزی بهویژه قزاقستان و ترکمنستان در چارچوب طرح یک کمربند و یک راه در سالهای 2014 تا 2019، سبب برانگیختن نگرانیهای رقابتی روسیه شده است. در نتیجه، مقامهای چینی همزمان طرحهایی را برای گسترش مبادلات و همکاریهای انرژی با روسیه در قالب این طرح اجرا کردهاند. بنابراین میتوان گفت طرح «یک کمربند و یک راه» چین، همزمان رقابت و همکاری در روابط پکن و مسکو را در حوزۀ انرژی تقویت کرده است.
ابتکار یک کمربند و یک راه
انرژی
رقابت
نوسوداگری
همکاری اقتصادی
2021
08
23
127
151
https://jcep.ut.ac.ir/article_83522_1c0e7cfe9587d447a9f99e9f1b74472e.pdf
مطالعات اوراسیای مرکزی
Cent Eurasia Stud
2008-0867
2008-0867
1400
14
1
کنوانسیون رژیم حقوقی دریای خزر و جایگاه ایران در ژئوپلیتیک انرژی قفقاز جنوبی
اکبر
ولی زاده
مهدی
صادقی
امضای کنوانسیون حقوقی دریایی خزر در سال 2018 گامی مهم برای مشخصکردن همۀ ابعاد حقوقی مرتبط با این دریاچه بود. در میان این ابعاد امنیتی متعدد برای ایران، مؤلفۀ وضعیت خطوط لولۀ دریای خزر میتواند برای این کشور در تحریم شدید در حوزۀ انرژی و نیز انزوا در ژئوپلیتیک انرژی قفقاز جنوبی، بسیار با اهمیت و فرصتساز باشد. تحریم سبب شده است گزارۀ فکری بنیادین همۀ راهبردپردازان شرقی و غربی در توسعۀ اَبربرنامههای انرژی در زمینۀ استخراج نفتوگاز و فرستادن آن به خطوط لوله در اوراسیای مرکزی، دورزدن ایران و اجتناب از حضور ایران باشد. قفقاز جنوبی هم از این سیاست مستثنی نبوده و با بازیگردانی بازیگران کوچکی مانند جمهورری آذربایجان و ترکمنستان، تهران در حاشیه مانده است. مقدوراتی که مفاد کنوانسیون حقوقی دریای خزر در زمینۀ ژئوپلیتیک انرژی برای ایران پدید آورده است با یک سیاستگذاری عاقلانه و فرصتطلبانه میتواند به اهرم کنشگری برای ایران در این عرصه تبدیل شود. در این نوشتار در پی پاسخ به این پرسش هستیم که با توجه به کنوانسیون خزر مبنی بر توجه به دو مؤلفۀ اجماع و ملاحظات محیط زیستی در ساخت خطوط لوله در دریای خزر، جمهوری اسلامی ایران میتواند با سهمخواهی تأمینبخشی از ظرفیت انتقالی خطوط لولۀ انرژی دریای خزر که باید از قفقاز جنوبی عبور کند، یک کارت بازی مؤثر در ژئوپلیتیک انرژی قفقاز جنوبی در اختیار داشته باشد.
انرژی
ایران
دریای خزر
ژئوپلیتیک انرژی
قفقاز جنوبی
کنوانسیون خزر
2021
08
23
153
176
https://jcep.ut.ac.ir/article_83532_8d37fe09fc480a8c199838560d27b8a6.pdf
مطالعات اوراسیای مرکزی
Cent Eurasia Stud
2008-0867
2008-0867
1400
14
1
تحلیل پایداری روابط انرژی روسیه و اتحادیۀ اروپا پس از بحران اوکراین از دیدگاه نظریۀ وابستگی متقابل
علی
صباغیان
رویا
رسولی
بیتردید در قرن جدید، انرژی برای بقایِ همۀ کشورها حیاتی است و تأمین باثبات و ارزان قیمت آن به یکی از مهمترین دغدغههای کشورها و اقتصادهای جهانی تبدیلشده است. انرژی و نقش بیبدیل آن در رقابتهای ژئوپلیتیکی، نوعی تقسیمبندی جهانی میان کشورها را شکل داده است: 1.کشورهای صادرکنندۀ انرژی، 2. کشورهای واردکنندۀ انرژی 3. کشورهای انتقالدهندۀ انرژی که اقدامها و رفتارهای هر یک از آنها برای دستیابی به منافع بیشتر، سازنده و قوامبخش ژئوپلیتیک انرژی جهانی است. در این نوشتار بهدنبال بررسی و ارزیابی کنشها، واکنشها و رفتارهای روسیه بهعنوان صادرکنندۀ انرژی و اتحادیۀ اروپا بهعنوان واردکنندۀ انرژی پس از بحران اوکراین بهعنوان انتقالدهندۀ انرژی هستیم. با روش توصیفی در پی پاسخ این پرسش هستیم که متغیر انرژی چه نقشی در روابط روسیه و اتحادیۀ اروپا پس از بحران اوکراین داشته است؟ در پاسخ این پرسش میتوان گفت، بهنظر میرسد که با وجود تیرگیهای ایجادشده در روابط سیاسی، امنیتی و اقتصادی میان روسیه و اتحادیۀ اروپا، متغیر انرژی مانع قطع این روابط شده و به استمرار روابط این دو بازیگر کمک کرده است. نتایج توصیف و تحلیل شرایط، حاکی از وجود نوعی وابستگی متقابل فزاینده میان آنها دستکم تا یک دهۀ آینده بهویژه در بخش گاز است. این موضوع بیشتر مربوط به وابستگی گازپروم به بازار اروپا، مشکل فنی جایگزینی واردات گاز روسیه برای اتحادیۀ اروپا و قراردادهای طولانیمدت تا سال 2030 است که جریمههای بسیار سنگینی برای طرفهایی دارد که میخواهند آن را پیش از پایان دورۀ قرارداد فسخ کنند.
اتحادیۀ اروپا
امنیت انرژی
بحران اوکراین
روسیه
گازپروم
2021
08
23
177
201
https://jcep.ut.ac.ir/article_83523_9c28414a305f4bf7b5e5d1b4deab6e70.pdf
مطالعات اوراسیای مرکزی
Cent Eurasia Stud
2008-0867
2008-0867
1400
14
1
توانمندسازی سیاسی- اجتماعی زنان در قفقاز جنوبی در دورۀ پساشوروی
فرهاد
عطایی
سمیه
زنگنه
بستر و وضعیتی که جایگاه نسبی زنان با توجه به آنها سنجیده میشود، در بیثباتی مداوم است. با وجود روند قدرتمند جهانیسازی و انتشار ایدههای حقوق بشر و برابری جنسیتی، مشکلات عظیمی در رابطه با نابرابری جنسیتی همچنان پابرجاست و مانع توسعۀ اجتماعی و اقتصادی جوامع میشود. شایعترین مسائل در رابطه با این موضوع، خشونت علیه زنان، شکاف بین زن و مرد دربارۀ زنان سراسر جهان است. تحول معیارهای حقوق بشر در دنیای جهانیشدة امروز موجب شده است مسئلۀ حقوق زنان و برابری جنسیتی اهمیتی ویژه بیابد. بنابراین در جهان امروز که نقش زنان در زندگی اجتماعی و اقتصادی رو به افزایش است، موضوع برابری جنسیتی اهمیت روزافزون مییابد. یکی از اقدامهای مهم دولت اتحاد شوروی انجام اصلاحات بنیادی با هدف ارتقای موقعیت اجتماعی زنان بود. اقدامی که از سال 1918 آغاز شد، اما در عمل نتوانست منجر به بهبود وضعیت زنان شود. دولت انقلابی در افزایش اشتغال و مشارکت زنان در اقتصاد ملی موفق بود، اما در تحقق برابری زنان ناکام ماند. در دورۀ پساشوروی وضعیت زنان بهطور کلی تغییری نکرد. در این نوشتار به بررسی توانمندسازی سیاسی و اجتماعی زنان در قفقاز جنوبی در دورۀ پساشوروی و تحلیل ابعاد حقوق سیاسی، آموزش، اشتغال و سلامت در چارچوب مبانی نظری توانمندسازی زنان به روش تطبیقی میپردازیم. پرسش اصلی این است که وضعیت زنان در قفقاز جنوبی در مقایسه با یکدیگر چگونه است؟ یافتههای این نوشتار نشان میدهد وضعیت زنان در این منطقه از نظر حقوق سیاسی، آموزش، اشتغال و سلامت به استانداردهای بینالمللی نزدیک شده است، اما بهطور مطلوب تحقق نیافته است.
آزادی مدنی
اتحاد شوروی
برابری اجتماعی
توانمندسازی
قفقاز جنوبی
مشارکت سیاسی
2021
08
23
203
228
https://jcep.ut.ac.ir/article_83533_e5706ffb3cfd7238f58344fee768dd50.pdf
مطالعات اوراسیای مرکزی
Cent Eurasia Stud
2008-0867
2008-0867
1400
14
1
مانعهای شکلگیری ائتلاف راهبردی جمهوری اسلامی ایران و روسیه؛ مطالعۀ موردی ائتلاف ایران و روسیه در بحران سوریه
پرهام
غنی
عباسقلی
عسگریان
در وضعیت آنارشیک نظام بینالملل کشورها برای تأمین امنیت و تضمین بقا باید به خود متکی باشند و برای تأمین منافع خویش گام بردارند. در چنین شرایطی رویکرد ائتلافسازی روشی مطلوب برای ایجاد موازنه، خنثیکردن تهدیدها و تأمین امنیت به حساب میآید. فشار ساختاری نظام بینالملل بعد از فروپاشی اتحاد شوروی، بهویژه در سالهای اخیر ایجاد ائتلاف برای مقابله با تهدیدها را اجتنابناپذیر کرده است و جمهوری اسلامی ایران با توجه به موقعیت ژئوپلیتیک ویژۀ خود باید برای شکلدادن به چنین ائتلافهایی گامهای مؤثری بردارد. پرسش و مسئلۀ اصلی امکانداشتن و امکاننداشتن بهکارگرفتن چنین رویکردی یا چگونگی آن است. اگرچه ایران در تقابل با نظم حاکم در دورههایی مانند بحران سوریه بهسوی رویکرد ائتلافسازی حرکت کرده است، این پرسش مطرح است که آیا ائتلاف ایران و روسیه در بحران سوریه میتواند منجر به ائتلافی دیگر در سطح منطقه و حوزههای دیگر شود یا خیر؟ بررسی هدفهای سیاست خارجی دو کشور در شرایط کنونی نشان میدهد که برای دستیابی به چنین هدفی به سطح بالاتری از تجمیع منافع و همگرایی دو کشور نیاز است. تهدیدهای خارجی مشترک علیه منافع منطقهای تهران و مسکو یکبار منجر به شکلگیری ائتلافی در بحران سوریه شده است، اما برای اینکه این ائتلاف به شکل راهبردی در حوزههای دیگر هم تسری یابد، دو کشور باید منافع مشترک بیشتری با یکدیگر داشته باشند. بنابراین با شرایط کنونی چنین امری میسر نیست و برای تعمیق همکاریها باید تغییرهایی ایجاد میشود.
آنارشی بینالمللی
اتحاد
ائتلاف
خودیاری
موازنۀ قوا
2021
08
23
229
249
https://jcep.ut.ac.ir/article_83524_b384e60c1fe3efd467700351e7116323.pdf
مطالعات اوراسیای مرکزی
Cent Eurasia Stud
2008-0867
2008-0867
1400
14
1
تأثیر ترتیبات منطقهای بر سیاست خارجی چین در آسیای مرکزی
مهدی
فاخری
روند چهل سالۀ اصلاحات چین که در عصر جهانیشدن و بهدنبال آزادسازی تجارت و ورود سرمایه و تکنولوژی خارجی آغاز شد چین را به بزرگترین صادرکننده و دومین اقتصاد جهان تبدیل کرد. سیاست خارجی چین رویکردی تهاجمی و واقعگرا در پیش گرفت تا بتواند وزن سیاسی همسنگ وزن اقتصادی خود در عرصۀ روابط بینالملل بیابد. سیاست همسایگی چین با اولویت شرق آسیا و آسیای مرکزی تدوین شد تا چالشهای مذهبی و امنیتی را مدیریت و از منابع انرژی، مسیر انتقال کالا به اروپا و ضعفهای زیربنایی اقتصادی آنان بهرهبرداری کند. در این نوشتار روابط چین با کشورهای آسیای مرکزی را بررسی میکنیم و بهدنبال پاسخ به این پرسش هستیم که چین چگونه منافع ملی و هدفهای سیاست خارجی خود را در آسیای مرکزی دنبال میکند؟ در پاسخ این فرضیه مطرح میشود که چین منافع ملی خود را در قالب روابط دوجانبه و موافقتنامههای اقتصادی با دولتهای آسیای مرکزی پیگیری میکند و همزمان از طرحها و ابتکارهای منطقهای مانند یک کمربند، یک راه، سیکا و سازمان همکاری شانگهای برای ترغیب همسایگان آسیای مرکزی به مشارکت و همکاری در چارچوبهای امنیت منطقهای استفاده میکند تا بهتدریج آنان را از چارچوبهای امنیتی غربمحور دور و دستیابی به همگرایی آسیایی را تسهیل کند. با این هدف عاملهای مؤثر و الگوی حاکم بر سیاست خارجی چین را در دو بعد دوجانبه و منطقهای مشخص و سپس شیوۀ روابط آن کشور با کشوهای آسیای مرکزی را از هر دو دیدگاه تحلیل میکنیم.
آسیای مرکزی
چین
سازمانهای منطقهای
سیاست خارجی
سیکا
شانگهای
2021
08
23
251
274
https://jcep.ut.ac.ir/article_83525_5f14d2b109c44891ba19d4279c986cd4.pdf
مطالعات اوراسیای مرکزی
Cent Eurasia Stud
2008-0867
2008-0867
1400
14
1
طراحی و اعتبارسنجی مدل مطلوب راهکارهای مقابله با تهدیدهای امنیتی اسلامگرایی تندرو در آسیای مرکزی، با تأکید بر نقش ایران
مجتبی
عباسی قادی
محمد
فرهادی
محسن
دیانت
در این نوشتار در پی طراحی و اعتبارسنجی مدل مطلوب راهکارهای مقابلهای با تهدیدهای امنیتی اسلامگرایی تندرو در آسیای مرکزی با تأکید بر نقش ایران هستیم. با کمک راهبرد پژوهش کیفی و از نوع تحلیل مضمون، دادههای نوشتار از روی 12 نفر از خبرگان حوزۀ مطالعات منطقهای آسیای مرکزی که با استفاده از روش نمونهگیری نظری انتخاب شده بودند، گردآوری و به اشباع نظری رسید. برای تحلیل دادهها از تحلیل مضمون و از نوع شبکۀ مضمون بهواسطۀ فرایند رمزگذاری نظری در جهت دستیابی به مضمونهای پایهای، سازمانیافته و فراگیر استفاده کردهایم. یافتههای پژوهش نشان داد که مدل مطلوب راهکارهای مقابلهای با تهدیدهای امنیتی اسلامگرایی تندرو در آسیای مرکزی با تأکید بر نقش ایران از 9 مضمون فراگیر شامل: 1. ترویج خوانش رحمانی و اخلاقی اسلام میانه، 2. تلاش در جهت همگرایی فرهنگی، 3. استفاده از ظرفیتهای علمی و دانشگاهی، 4. توجه به توسعۀ اقتصادی، 5. تقویت امنیت پایدار، 6. تقویت گفتمان وحدت اسلامی و همگرایی در مقابله با تندروی، 7. توجه به توسعۀ سیاسی، 8. توجه به توسعۀ اجتماعی در آسیای مرکزی، 9. توجه به توسعۀ پایدار در ایران و نیز 20 مضمون سازمانیافته و 120 مضمون پایهای تشکیل شده است. برای اعتبارسنجی مضمونها و مدل برساختهشدۀ راهکارهای مقابلهای با تهدیدهای امنیتی اسلامگرایی تندرو در آسیای مرکزی با تأکید بر نقش ایران از روش ارزیابی به شیوۀ ارتباطی و نیز روش تشخیص و برای پایاییسنجی از دو روش قابلیت تکرارپذیری و نیز قابلیت انتقال یا تعمیمپذیری استفاده شده است.
آسیای مرکزی
اسلامگرایی تندرو
ایران
تهدیدها
راهکارهای مقابله
2021
08
23
275
301
https://jcep.ut.ac.ir/article_83526_e8f693357086ac2397147b53c676c5cd.pdf
مطالعات اوراسیای مرکزی
Cent Eurasia Stud
2008-0867
2008-0867
1400
14
1
نخبگان قفقازی و جنبش ضدکمونیستی «پرومته»: مطالعۀ موردی مقالههای محمدامین رسولزاده در نشریۀ پرومته
علی
کالیراد
حمیدرضا
بابایی
پس از فروپاشی امپراتوری تزاری در پی انقلاب 1917، فعالان سیاسی غیرروس در خلأ قدرت پدیدآمده بهدنبال دستیابی به خودمختاری و سپس استقلال برای جوامع خود برآمدند. به این ترتیب، جمهوریهای سهگانۀ جنوب قفقاز یکی پس از دیگری استقلال خود را در سال 1918 بهدست آوردند، اما دیری نپایید که ارتش سرخ به عمر این جمهوریها پایان داد و رهبران آنها را مجبور به مهاجرت کرد. این مهاجران سیاسی مبارزۀ خود را در قالب فعالیتهای مطبوعاتی در تبعید پی گرفتند. نشریۀ پرومته که جنبش ضدکمونیستیای به همین نام با حمایت دولت لهستان در سالهای 1926 تا 1940 در پاریس منتشر میکرد از مهمترین نمونهها بود. یکی از همکاران اصلی این نشریه، محمدامین رسولزاده (1884ـ1955)، از چهرههای اثرگذار مشروطۀ ایران (1905ـ1911) و از بنیانگذاران جمهوری آذربایجان (1918ـ1920) بود که بعدها به سازماندهی تبعیدیان آذربایجانی در ترکیه و اروپا و فعالیت علیه اتحاد شوروی پرداخت. در این پژوهش کوشیدهایم با تمرکز بر مقالههای رسولزاده در نشریۀ پرومته، جایگاه وی بهعنوان یکی از اثرگذارترین فعالان سیاسی قفقازی در جنبش پرومته و فعالیتهای ضدکمونیستی او در دوران تبعید را بررسی کنیم که کمتر مورد توجه پژوهشگران ایرانی قرار گرفته است. بر این اساس، مفاهیم اصلی فعالیتهای قلمی رسولزاده در نشریۀ پرومته عبارت از هویتبخشی تاریخی و فرهنگی به جمهوری آذربایجان، دفاع از ایدۀ ترکگرایی در برابر تبلیغات اتحاد شوروی و همچنین محافل روسهای سفید و ارمنیان، افشای سیاستهای توسعهطلبانۀ مسکو در برابر همسایگان و تلاش برای گردآوردن نخبگان تبعیدی قفقازی در مورد اندیشۀ ایجاد کنفدراسیونی از جمهوریهای قفقاز بودند.
اتحاد شوروی
جمهوری آذربایجان
جنبش پرومته
قفقاز
محمدامین رسولزاده
نشریۀ پرومته
2021
08
23
303
326
https://jcep.ut.ac.ir/article_83527_a9cedacd171020b621f4c98f0f9eb58d.pdf
مطالعات اوراسیای مرکزی
Cent Eurasia Stud
2008-0867
2008-0867
1400
14
1
روسیه و بازسازی موقعیت بینالمللی در بحران سوریه
جهانگیر
کرمی
هدف از نگارش این نوشتار بررسی سیاست روسیه از دیدگاه بازسازی قدرت در منطقۀ غرب آسیا و بهویژه در چارچوب عملیات نظامی در سوریه در سالهای 2015 تا 2020 است. این پرسشها مطرح است که آیا سیاست منطقهای روسیه در غرب آسیا برای بازسازی جایگاه منطقهای و حتی بینالمللی پیشین، موضوعی انفعالی و تاکتیکی یا موضوعی راهبردی بوده است؟ این بازسازی چگونه و با چه سازوکارهایی انجام شده است؟ در پاسخ، ایدۀ اصلی این است، «روسیه از ضعف و سردرگمی آمریکا در منطقه استفاده کرده است، اقدامهایی چون عملیات نظامی هوایی، ابتکارهای مشترک خلع سلاح شیمیایی، مناطق کاهش تنش، روند آستانه، نقشآفرینی در مذاکرات و نیز سیاست موازنه و تعامل جامع منطقهای موجب احیای جایگاه منطقهای و تا حدودی نیز جایگاه بینالمللی آن شده است». با وجود این سیاست بهنسبت موفق و ارتقای جایگاه منطقهای روسیه در غرب آسیا، اما همواره باید موانع، مشکلات و حتی تناقضهای سیاست روسیه را در منطقه در نظر داشت که میتواند در تحکیم و پایداری این موقعیت در بلندمدت و بهشکل راهبردی محدودیتهایی را ایجاد کند. از اینرو، روند تحولهای منطقه شرایط را برای بازسازی موقعیت روسیه فراهم ساخته است، اما این به معنای نقش قاطع این روند در وضعیت کلی قدرت روسیه نخواهد بود. برای بررسی ایدۀ اصلی این نوشتار، تلاش کردیم با ارائۀ چارچوب نظری، موضوع بازسازی قدرت جهانی روسیه و سپس، سیاست منطقهای کرملین را بررسی کنیم و با نگاه به نمایش قدرت مسکو در بحران سوریه و اقدامها و تلاشهای آن، چشماندازه آینده روشن شود.
بازسازی قدرت
بحران سوریه
خاورمیانه
روسیه
غرب آسیا
2021
08
23
327
352
https://jcep.ut.ac.ir/article_83528_68ce672cda9040f4279dcc5a07a8dbd9.pdf
مطالعات اوراسیای مرکزی
Cent Eurasia Stud
2008-0867
2008-0867
1400
14
1
روابط ترکیه و روسیه در جهان پساغربی؛ از رقابت ژئوپلیتیکی تا مشارکت راهبردی؟
ولی
گل محمدی
در این نوشتار بهدنبال درک نظاممند ماهیت مشارکت راهبردی ترکیه و روسیه در شرایط گذار نظام بینالملل هستیم. برخلاف بسیاری از دیدگاههای غالب که از چرخش ژئوپلیتیکی سیاست خارجی ترکیه به اوراسیا و پدیدارشدن روابط راهبردی میان ترکیه و روسیه سخن میگویند، در این نوشتار چنین روندی را نه چرخشی محوری بلکه واکنشی پویا به گذار در نظام بینالملل، پویاییهای سیاست داخلی و تحولهای ژئوپلیتیکی محیط پیرامونی دو قدرت نوپدید اوراسیایی میدانیم. با بهرهگیری از چارچوب مفهومی «مشارکت راهبردی» به مطالعۀ محدودیتهای راهبردی در شکلدهی به مشارکت راهبردی پایدار میان دو قدرت اوراسیایی تجدیدنظرطلب در یک محیط جدید بینالمللی و منطقهای میپردازیم. در پاسخ به این پزسش که آیا ترکیه و روسیه میتوانند به شریکان راهبردی یکدیگر تبدیل شوند؟ در این نوشتار این ایدۀ اصلی را مطرح میکنیم که نزدیکی راهبردی ترکیه و روسیه خروجی برهمکنش بازتوزیع قدرت و ثروت بینالمللی، بحران در اتحاد فراآتلانتیکی، ژئوپلیتیک درحال تغییر منطقهای و پویاییهای سیاست داخلی ترکیه است و بهضرورت بهمعنای ظهور مشارکت راهبردی بین دو قدرت اوراسیایی در یک نظام بینالملل پساغربی نیست. هرچند شرایط نوین بینالمللی بسترهای همگرایی ترکیه و روسیه را فراهم ساخته است، اما روابط دو کشور همچنان دارای عناصر مهمی از مناقشه و رقابت و متأثر از وضعیت روابط آنها با غرب است. در این میان، نقش روابط نامتقارن اقتصادی، واگرایی راهبردی در حوزۀ انرژی، عاملیت ناپایدار رهبری اقتدارگرایانۀ پوتین و اردوغان و همچنین رقابتهای ژئوپلیتیکی در معادلات در حال تغییر دریای سیاه، قفقاز جنوبی، شرق مدیترانه و خاورمیانه برجسته میشود.
اوراسیا
ترکیه
روسیه
گذار در نظام بینالملل
مشارکت راهبردی
2021
08
23
353
376
https://jcep.ut.ac.ir/article_83535_8ea62cac1c0320db3bff481228c8f154.pdf
مطالعات اوراسیای مرکزی
Cent Eurasia Stud
2008-0867
2008-0867
1400
14
1
اتحادیۀ اقتصادی اوراسیایی و منطقهگرایی ایران
هادی
ویسی
منطقه گرایی و همگرایی های منطقه ای یکی از سازوکارهای مهم در توانمندسازی و توسعۀ کشورها در دوران جدید است. در دهه های اخیر، فدراسیون روسیه به عنوان بزرگترین و قویترین کشور جداشده از اتحاد شوروی، تلاشهای زیادی برای منطقه گرایی در اوراسیا انجام داده است. در این میان، اتحادیۀ اقتصادی اوراسیایی مهمترین و فعالترین اتحادیه در قلمروی اتحاد شوروی است که با محوریت روسیه از سال 2015 بهوجود آمده است. جمهوری اسلامی ایران که همواره از فرایندهای منطقهگرایی در حوزههای پیرامونی و سازمانهای منطقهای شرق و غرب کنار گذاشته شده یا به آنها وارد نشده است، همکاری و همگرایی با اتحادیۀ اقتصادی اوراسیایی را در دستور کار قرار داده است. امضای موافقتنامۀ موقت تشکیل منطقۀ آزاد تجاری میان جمهوری اسلامی ایران و اتحادیۀ اقتصادی اوراسیایی در سال 2018 گامی در این زمینه بوده است. بر این اساس، این پرسش مطرح میشود که سیاستهای منطقه گرایی روسیه و ایران در چارچوب همگرایی اقتصادی اوراسیایی چگونه است و چه هدفهایی را دنبال میکنند؟ این نوشتار را به روش توصیفی ـ تحلیلی و با استفاده از دادههای کتابخانهای و اسنادی انجام دادهایم. نتایج نوشتار نشان میدهد که برخلاف نام اقتصادی موافقتنامه، هدفهای سیاسی و ژئوپلیتیکی آن برای روسیه و ایران اهمیت و اولویت بالایی دارد. همچنین تحریمهای گستردۀ ایالات متحد علیه ایران و تنگاهای ژئوپلیتیکی روسیه و چالش با غرب سبب شده است بر حسب ضرورت و نیاز روسیه و ایران در چارچوب اتحادیۀ اقتصادی اوراسیایی همکاری کنند.
اتحادیۀ اقتصادی اوراسیایی
اوراسیا
ایران
روسیه
ژئوپلیتیک
منطقهگرایی
همگرایی
2021
08
23
377
400
https://jcep.ut.ac.ir/article_83536_b3276b269c5fe22b293342f59ee44e9d.pdf